با ورود طالبان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱، زنان افغانستان نخستین گروه اجتماعی بودند که به شکل آشکار تحت فشار و تبعیض سیستماتیک قرار گرفتند. محدودیتها شامل محرومیت از آموزش، کار و فعالیت اجتماعی و سیاسی، و حضور در جامعه است. بسیاری از فعالان حقوق زن، این اقدامات را مصداق آپارتاید جنسیتی خواندهاند. با این حال، زنان افغانستان به شکل فعال و سازماننیافته به مقاومت برخاستند. این حرکتها که از فعالیتهای فردی تا شبکههای جمعی و آموزشهای غیررسمی گسترده شد، امروز به نام جنبش مقاومت زنان شناخته میشود. کارشناسان و فعالان حقوق بشر معتقدند که این جنبشها، حتی در روستاها و مناطق دورافتاده حضور دارند و با وجود منابع محدود، توانستهاند هماهنگیهای قابل توجهی ایجاد کنند. هدف نهایی این جنبشها، دستیابی به حقوق برابر زنان و مردان در افغانستان است. با وجود فرصتها، چالشها نیز جدی هستند: نبود هدایت فکری منسجم، پراکندگی جغرافیایی، فقدان منابع مالی و اجتماعی، و سرکوب مداوم طالبان، مسیر جنبش را دشوار کرده است. برخی از فعالان مجبور به تبعید شدهاند و تعداد زیادی در داخل کشور مخفی یا تحت فشار هستند. با این حال، کارشناسان و فعالان حقوق زنان بر این باورند که این مقاومت هنوز جوان و نوپا است و اگر حمایت اجتماعی و سیاسی کافی دریافت شود، میتواند به یک نیروی مؤثر در برابر تبعیض و سرکوب تبدیل شود. آنها میتوانند نه تنها در برابر طالبان، بلکه در برابر هر گونه بیعدالتی و محدودیت حقوق انسانی بایستند.



